اولویت مصالح خانواده

اگر زن و مردی پس از پیوند ازدواج، به عللی زوج خویش را مطابق با معیارهای خویش نیافتند؛ ولی به خاطر مصالح خانواده و ارزش گذاری به اصول این پیوند، علیرغم میل باطنی خویش کراهت و بی میلی نسبت به زوج خویش نشان ندادند و در حفظ این بنا و مصالح آن کوشیدند، به دلیل توجه و گذشت و ترجیح مصالح خانواده بر خواسته های شخصی، خداوند کریم دریچه ای از خیرات و برکات را به سوی آنان می گشاید، چنانچه در سوره نساء بعد از تأکید بر خوشرفتاری نسبت به همسران و امر به «عاشِرُوهُن بِالمِعْرُوف» می فرماید: «فَاِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسی اَن تَکْرَهُوا شَیئا وَ یَجْعَلَ اللّه ُ فیه خَیرا کَثیرا(24)»

اشاره به اینکه اگر به جهاتی از همسران و زنان خود رضایت کامل ندارید و نسبت به ایشان کراهت و ناخوشایندی در دل شماست، از ابراز آن و به کدورت کشاندن کانون گرم خانواده بپرهیزید، و شیوه سازش و مدارا و معاشرت نیکو را مرام خویش سازید، که اگر اینگونه عمل کردید، پروردگار شما به جبران این عمل ارزشمند، خیرات و برکات و سود فراوان را نصیب شما می گرداند که از آن جمله، اعطای فرزندانی صالح و شایسته و برکات دیگری است، و آثار کسب رضایت پروردگار را در ایجاد گرمی و صفا در خانواده می یابد.

حاکمیت این فرهنگ قرآنی در ایجاد همراهی و همدلی زوجین و هموار ساختن مسیر زندگی تأثیر مستقیم دارد، و آنان را یاری می نماید تا در بروز اختلافات و رخدادها عجولانه تصمیم نگیرند، و فرار را بر قرار ترجیح، و گسستگی را بر پیوستگی غالب ننمایند، بلکه از آن جهت که رضایت حق را در استمرار و استحکام این پیوند می بینند، در برقراری صلح و آشتی تلاش نموده و مقاوم و استوار مشکلات را از پیش روی بر می دارند، و به ایجاد تفاهم و اتحاد و همدلی و یک سویی فکر می کنند نه به جدایی و انحلال و از هم پاشیدگی.

و امروز یکی از بلاهای خانمانسوزی که به جان خانواده افتاده عدم توجه به این اصل قرآنی است، و زمینه بسیاری از نابسامانیهای خانه و خانواده و تصمیم گیریهای ناپخته و عجولانه نسبت به جدایی و طلاق از همین جا آغاز می گردد.

امروزه بی توجهی سردمداران و مدافعین حقوق خانواده، به ریزبینی ها و دقت نظرهایی که شریعت در اصلاح ساختار خانواده دارد، و نیز یک سو نگری و توجه خاص به ابعاد مادی زندگی و استیفای حقوق صرف بر مبنای نگرشهای فمینیستی، بی توجهی به ارزشهای اخلاقی و مصالح خانوادگی، نادیده انگاری نیازهای عاطفی و احساسی انسانها، غفلت از عواقب سوء و عوارض ناشی از جدایی و طلاق، عدم توجه به بی سرو سامانی و سرگشتگی افراد خانواده بعد از انحلال نکاح، همه و همه عواملی است که خانه و خانواده را در پرتگاه سقوط کشانده و هر روز بر مشکلات جوامع در این زمینه می افزاید، و رویکرد به سوی این فرهنگ متأسفانه جوامع شهری ما را شدیدا مورد تهدید قرار می دهد.

بنا بر گزارشی که از سوی سازمان ثبت اسناد در پایان سال 77 در یکی از روزنامه ها درج گردیده، در زمینه آمار طلاق و ازدیاد آن این چنین ذکر شده: آمار سال گذشته نشان می دهد که در مقابل هر یکصد دختر و پسری که با هم ازدواج کرده اند حدود 12 زن و مرد طلاق گرفته اند، و در بهمن ماه سال (77) در تهران ازدواج ها چهار برابر طلاقها بوده، یعنی در مقابل هر 4 ازدواج یک طلاق، این آمار می گوید: در بهمن ماه این سال در تهران (5630) زن و مرد پیوند زناشویی بسته اند و در همین مدت (2020) زن و مرد با مراجعه به دفاتر خواستار جدایی شده اند.(25)

آیا این خطر نگران کننده نیست، و آیا نسل جوان ما که در آستانه ازدواج هستند به چه نوع آموزش هایی احتیاج دارند؟ آیا آموزش رموز اخلاقی و تربیتی در خانواده کمتر از آموزش مسایل بهداشتی آنان است؟

و آیا زندگی زناشویی یک بازی کودکانه است که ما فقط ابزار مادی زندگی را در اختیارشان بگذاریم و فکر کنیم زندگی یعنی فرش و پرده و صندلی و میز و یخچال و ... ولی از آموزش محتوای زندگی غافل بمانیم؟ آیا لزوم آموزش رموز رفتاری در خانه و خانواده و کلیدهای حسن ارتباط و تفاهم در مقاطع خاصی که جوان در آستانه ازدواج است ضروری نیست؟ و آیا قوام بخشیدن بر سنتهای حسنه مذهبی و ملی در کنار روند توسعه صنعتی زندگی بر ما لازم نیست؟

و آیا پدران و مادران در انتقال الگوهای رفتاری نیاز به چه تعلیماتی دارند؟ همه اینها اموری است که ما باید مجدّانه در حرکت فرهنگی جامعه یک به یک را دنبال و در ابقا و احیای ارزشهای الهی در خانه و خانواده بکوشیم.