رفتند عاشقان خدا از دیار ما

 

از حد خود گذشت غم بی‏شمار ما


دل‏هایمان به همره این کاروان برفت


در ره بماند دیده امیدوار ما


یک عده یافتند مقصد و مقصود خویش


واحسرتا به سر نرسید انتظار ما


عمری پی وصال دویدیم و عاقبت


اندر فراق سوخت دل داغدار ما


یاران زقید و بند علایق رها شدند


ماندیم و خاطرات کهن در کنار ما


افسوس روزگار شهادت به سر رسید


سوز و گداز و آه و فغان شد نثار ما


دیگر تمام قافله‏ ها کوچ کرده‏اند


برجای مانده است تن زخمدار ما